معنی ائتلاف فلزات
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ائتلاف. [اِءْ ت ِ] (ع مص) رجوع به ایتلاف شود.
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
فلز
* فلزات قلیایی: (شیمی) دستهای از فلزات که از لحاظ خواص فیزیکی با فلزات معمولی فرق دارند و همۀ آنها سبکتر از آب هستند و در حرارت کمتر از صد درجه ذوب میشوند، مانندِ سدیم، پتاسیم، و لیتیم،
ائتلاف
(سیاسی) به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص،
[قدیمی] با هم الفت داشتن،
[قدیمی] الفت یافتن،
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: فلز) توپال ها ایخشت (اسم) جمع فلز. یا عصر فلزات. قسمتی از طبقات بسیار جدید و بالایی و نزدیک بوضع دوران چهارم را گویند که مقارن با شناختن فلز توسط انسان بوده است. این دوره تقریبا از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح شروع می شود و با شروع این عصر دوره نو سنگی (حجر جدید) ختم می گردد. قدیمترین فلزی که بشر شناخته و آن را به کار می برده مس است. به همین جهت است که ابتدای فلزات عصر فلزات را به نام دوره مس نام نهاده اند. پس از آن دوره آلیاژهای ساخته شده از مس است که مفرغ باشد. از یک هزار سال قبل از میلاد مسیح بشر آهن را کشف کرد که آن را دوره آهن نامند و اکنون هم بشر در همان دوره است.
ائتلاف
سازواری، پیوشتگی یگانستن (مصدر) بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن مو ء انست یافتن، (اسم) الفت مو ء انست پیوستگی. الفت یافتن
فرهنگ واژههای فارسی سره
همایه
کلمات بیگانه به فارسی
همایه
مترادف و متضاد زبان فارسی
اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگی،
(متضاد) اختلاف، پراکندگی
فارسی به ترکی
uzlaşma
فرهنگ فارسی آزاد
اِئْتِلاف، ترکیب یافتن، جمع شدن، با هم انس و اُلفت گرفتن،
معادل ابجد
1030